هر کلنگی صدای توسعه نمی دهد!
تزاید جمعیت و لزوم توجه به مسکن در جوامع ، روز به روز بر محدودیت فضاهای خالی درشهرها می افزاید. در ساخت و سازهای انبوه در حاشیه و متن شهرها هرچند نوسازی بناها را در پی دارد ، اما لازم است به نکاتی نیز توجه شود.
چه فعالان صنعت ساخت و ساز مسکن که با تمام تجارب خود وارد این عرصه شده اند، و چه متصدیان دولتی و مسئولان شهرسازی که وظیفه ای مهم برعهده دارند، لزوما به یک اصل می اندیشند و آن تأمین مسکن برای واگذاری به افراد محروم از سر پناه است.
مردم شهرهای بزرگ جهان سالیان زیادی است که زندگی در آپارتمان را تجربه کرده اند و هر روز به تعداد این آسمانخراش ها افزوده می شود.
در کشور ما هم این روند فزاینده دور تند گرفته است، که با وجود همه مطالعات انجام شده و توصیه های فعالان فرهنگی و اجتماعی، گویا راه گریزی وجود ندارد و علی رغم ساخت و ساز بالا، هستند هنوز خانواده های بیشماری که از نداشتن خانه ای با متراژ هرچند پایین رنج می برند.
اما در شهرهای کوچکتر، هنوز راه های متعددی برای حفظ اصالت و به تبع آن هویت ایرانی - اسلامی وجود دارد که در صورت توجه با آنها، ضمن ادامه روند خانه دارشدن افراد، سیمای کلی شهر نیز با ارزش های اصیل فرهنگی اش تا حد امکان حفظ می شود.
نگاهی به برخی از کشورهای اروپای غربی که تاریخ کهن معماری و شهرسازی خود را حفظ کرده اند، می تواند تأییدی بر این نظریه باشد، گمان نمی کنم که ما در مدرنیته و زندگی جدید، ادعایی افزون تر از جوامعی داشته باشیم که با شدت و سرعت، از سنت گذشته و تکنولوژی نوین خود را به دیگر جوامع و ملل نیز عرضه کرده اند.
آنها از آغاز دهه 1970 میلادی و همزمان با افزایش بهای نفت، سیاستگذاری های اقتصادی شان را در راستای رهایی از وابستگی کامل به صنعت و در راستای توسعه اقتصاد متکی بر در آمدهای ناشی از گردشگری و تفریحی با محوریت میراث فرهنگی گام بزرگی را آغاز و گردشگری را با رویکردی علمی و پژوهشی با تمرکز بر احیای بافت و بناهای اصیل و تاریخی خود در دستور کار قرار دادند، تا جایی که به یکی از منابع عظیم درآمدی شان مبدل شده است.
شهر ملایر با در برداشتن تاریخی گویا و پیشینه ای درخشان و درهم تنیده با نام بزرگانی از دین و علم و فرهنگ این لیاقت و شایستگی را دارد که تدبیری برایش بیاندیشیم و هر ضربه کلنگی که از گوشه و کنارش می شنویم را ، صدای توسعه تلقی نکنیم، البته تعریض خیابان های اصلی شهر که مدت هاست متوقف مانده و موجب عسرت شهروندان در آمد و شد گردیده، باید انجام شود و با این موضوع ارتباطی ندارد.
به راستی چه کسی می تواند منکر اتفاق های مثبتی نظیر تقویت صنعت گردشگری، اشتغال زایی تخصصی و رونق اقتصاد شهری باشد که در این فرایند قابل تحقق است؟
بدانیم که "جهانی سازی" هیچگاه به مفهوم تخطئه گذشته فرهنگی و تحدید هویت شهر نیست و بیاندیشیم که بازسازی و مرمت حرف دیگری است و موظفیم امانتدار اصالت و هویت برای آیندگان باشیم تا همنشینی مبارک هویت و صنعت محقق شود.
به قلم : حمیدهنرجو ،پژوهشگر فرهنگی و اجتماعی