اساس اخلاق از منظر امام علی (علیه السلام) حق گویی ،حق جویی و دستورهای الهی است. امام به طور شفاف تابع فرامین قرآنی بود و اصول اخلاقی را در زندگی شخصی و حیات سیاسی خود کاملاً رعایت می کردند. اساس اندیشه های اخلاقی امام علی تفکیک شفاف حق و باطل و اطاعت کامل از تقوا و حق است. حضرت در این باره می فرماید: «سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست! من در جاده حق قدم بر می دارم.»
از نظر حضرت علی علیه السلام تشخیص راه حقیقت اهمیت حیاتی دارد؛ ولی پیروی از آن مهم تر است. به همین دلیل در اندیشه امام علی (علیه السلام) نسبی گرایی معنا ندارد و تمام مبارزاتش برای نشان دادن تفاوت حق و باطل بود. ایشان نزاع اصلی انسان ها را نزاع حق و باطل می داند و با بینشی مذهبی و الهی بزرگ ترین عامل اختلاف افراد بشر را پیروی عده ای از حق و عده ای دیگر از باطل می داند. «دو راه وجود دارد: حق و باطل، و برای هریک از آنها پیروانی است. پس اگر پیروان باطل بسیار باشد، از قدیم هم بسیار بود و جای شگفتی نیست و امر پیروان حق کم باشد، امید است که بسیار گردد.» بر این مبناست که امام حتی حکومت را با همین معیار از مردم می پذیرد تا بتواند جایگاه حق را ثابت کند و باطل را از میان بردارد: «به خدا قسم! این کفش نزد من از امارت و حکومت بر شما محبوب تر است؛ مگر اینکه حقّی را ثابت گردانم یا باطلی را براندازم.»5 امام علی علیه السلام معتقد است: «اگر زمانی حق و باطل با هم آمیزند، تنها کسانی که مورد لطف خدا قرار دارند، نجات می یابند. پس اگر باطل از امتزاج و آمیختگی با حق جدا باشد با آن در بیامیزد مردم حقجو منحرف نمی شوند (زیرا مردم حق را با باطل اشتباه می گیرند و باطل را حق می پندارند) و اگر حق از پوشش باطل جدا شود و آزاد گردد، زبان بدخواهان از آن قطع می گردد، لکن قسمتی از حق و قسمتی از باطل گرفته و مخلوط می شوند. در این جاست که شیطان بر اولیای خود مسلط می شود و فریب شان می دهد، ولی نجات می یابند آنانی که مورد لطف الهی هستند و از جانب خدا نیکی به آنها شده است.»6 و از این رو کسانی که از حق پیروی می کنند، در پیشگاه خدا شایسته ترند: «همانا برترین مردم نزد پروردگار کسی است که عمل به حق را بیش تر از باطل دوست داشته باشد، هرچند حق به او زیان رساند و اندوهگین اش کند و باطل به او سود رساند.» البته طبیعی است که امام علی علیه السلام به لحاظ مبانی فکری خویش از حق و باطل تعبیری درون دینی دارد و معتقد است که حق، سرچشمه الهی دارد و منشأ حقانیت هر امری، دینی و الهی است و ملاک های آن کاملاً معین و مشخص است. حضرت علی علیه السلام بالتبع در عرصه سیاست و حکومت نیز اثبات حق و عمل به آن را وظیفه اصلی حاکم می داند. از این منظر تفکیک اخلاق از سیاست، غیر ممکن می شود و اخلاق جزئی از سیاست می گردد و سیاستی که از مدار اخلاق خارج شود، در واقع از مدار حق خارج شده است. اخلاق مداری در سیاست نتیجه حق مداری در اندیشه سیاسی است. حضرت در باره پیروی خویش از حق می فرماید: «از آن هنگام که حق را به من نمودند، در آن، دو دل نگردیدم.» البته حق برای حضرت علی علیه السلام مفهومی اجتماعی هم دارد و از نظر ایشان در صحنه اجتماع، حق و باطل همواره رویاروی هم هستند و ایشان همیشه در جبهه حق قرار دارد: «بدانید که من با دو کس می ستیزم، آنکه چیزی را خواهد که حق آن را ندارد، و آنکه حقّی را که بر گردن اوست، نگزارد.»
به قلم:دکترشکوه ملایری/ مدرس حوزه و دانشگاه و عضو هیئت موسسان جمعیت صبح ملایر منبع : وبسایت مجلات تخصصی نور